اسمان ابی نیست...شاید
زندگی زیبا نیست...شاید
اما اخر دنیایم اینجاست
به گمانم چهره ی کرکس هم زیباست
به خودم دروغ میگویم...شاید
رقص پروانه یک رویاست...شاید
شادی من بیجاست...شاید
اما اخر دنیایم اینجاست
پیش من ظلم هم گاهی زیباست
در نگاهم غم غربت پیداست
اما گاهی ناله و شیون هم زیباست
پیش چشم من قتل یک بیشه ی نور
چهره ی قاتل عشاق هم زیباست
شاید اینگونه زمین نابود بود
زندگی اشوب بود
خوبی کاسه ی تیره ای
در دست من مجنون بود
اگر از زشتی دوران دل مردم پاک بود...
زندگی اشوب بود...
زندگی رنگ می باخت
اگر عالم همه اش پیدا بود