سهمم از عشق چه شد ؟
سهمم ازآن رخ زیبا چه شد؟
سهمم از دوست داشتنی ها چه شد ؟
سهمم از آن همه احساس بی مثال چه شد ؟
سههم از وفاداری چه شد؟
سهمم چه بود سهمم چه شد کجا رفت ؟
آن همه احساس زیبا کجا رفت ؟
آن همه وفا، چه شد؟
آن همه نجابت کجا رفت ؟
آن همه حیا کجا رفت ؟
شاید گناه به خاطر حیا ، حیا کرد و رفت !
آن همه ایمان به عشق چه شد کجا رفت ؟
آن همه رویاهای زیبا چه شد کجا رفت ؟
گناه شرم داشت از نگاه معصومانه اش !
چه بود در پس آن نگاه معصومانه اش ؟
نگاه معصومانه اش را به کدامین مطاع پر بها فروخت ؟
چه ارزان این گران را فروخت ؟
چه راحت این سخت را از دست داد؟
از دست داد ، عشق را ، چه را ستاند ، برای عشق ؟
از دست داد قلب عاشق را !
عشق را تاب نیامد این گران کار را !
عشق فرو ریخت از قلب عاشق !
عشق فرو ریخت ، آئینه دل عاشق ، لرزید
لرزش ناگاه بود و ناهنگام
لرزش سخت بود دل عاشق را
دل عاشق را تاب لرزیدن نبود
آینه دل عاشق فروریخت
شکسته شد دل عاشق