قلبم

 عشق پروانه ها

قلبم را در دستم می گیرم  

قلبم را برایش می بخشم  

قلب مهربانم را برایش هدیه می دهم  

تنها قلبم را برایش هدیه می دهم  

تنها ی تنها شدم قلبم را برایش بخشیدم  

قلبم را دادم شاید قلب مهربانم  

شاید قلب رئوفم دل سنگش را به رحم آورد  

شاید بداند می توان دوست داشت زیبایی ها را  

شاید ....

 

 

شمع و پروانه

 ای کاش خدا سه چیز را نمی آفرید .عشق .غرور .دروغ  

چون به خاطر غرورمان به دروغ نمی گفتیم که عاشقیم

ما کجا و عشق کجا

عشق مقدس را به بازیچه خود مبدل کرده ایم

آری از کجا به کجا رسیدم

دیگر فریب این زمانه را نخواهم خورد

دیگر به هیچ چیز و هیچ کس عشق نخواهم ورزید

زمین جایگاه عشق نیست

همه و هر چیز دروغ است

به دورغ است عشق دنیوی

به دورغ ساخته اند عشق را برایشان مامن

مامن آنها خانه شیطان است

شایسته شان شیطان است

خدایا شیطان را ساز عشقشان، تا دانند طعم خیانت به عشق را

عشق بها دارد

عشق را عاشق می داند و بس

عشق می سوزاند پروانه را در آتش شمع

شمع در فراغ پروانه می سوزد و رها می شود

غلط است اینکه پروانه به شمع نمی رسد

هر دو در آتش عشق می سوزند

هر دو جاودانه می شوند