شاید زندگی زیباست!

 

 

شاید زندگی زیباست!

نه شاید دوست داشتن زیباست !

شاید دوست بودن زیباست !

شاید زندگی کردن زیباست !

شاید، شاد زیستن زیباست !

شاید اول دنیا زیباست !

شاید هم  آخر دنیا زیباست !

نه، شاید هم آغاز زیباست !

شاید پایان زیباست !

شاید هم پایان آرزوها زیباست !

شاید هم بی آرزو زیستن زیباست !

شاید هم با آرزو بودن زیباست !

نه شاید البته آرزو کردن زیباست !

البته هم که زیباست آرزو داشتن را !

آرزو را داشتن عمری با خود زیباست !

آرزو داشتن عمری را ، در رسیدن به آرزو زیباست !

عمری را راحت سر کردن بی آرزو زیباست !

گر آرزو نباشد راحت می شود، زندگی زیباست !

گر آرزو نباشد، شاد زیستن زیباست شاید !

گر آرزو نباشد راحت زیستن زیباست شاید !

گر آرزو نباشد عمری را در پی آرزو نبودن زیباست !

گر آرزو نباشد کسی را، آروز نخواهد زیباست !

آنگاه این همه زیستن در پی چه باشد !

آنگاه این همه کنکاش در پی چه باشد؟

کنکاش بی قرجام هستی بی معنی خواهد بود نیز !

کنکاش دقایق لحظه های هستی که بر روی هم سر می خورد بی معنی خواهد بود نیز!

کنکاش تقلای حیات بر سر چیست ؟

بر سر آرزوهای دور و دراز برای چیست ؟

بر سر امید آرزوهای واهی برای چیست ؟

این همه خواستن آرزوها برای روزی رفتن از کنار آرزوها برای چیست ؟

آرزوها را گر برای خواستن آرزوها خواهی برای چیست ؟

آرزو می گذرد بر سر عمری که در راه آرزوها رفته است .

حال که هم ، آرزوها می گذرد هم عمر می گذرد

آرزوها را خواستن را با بی عمری چه کند کنکاش لحظه ها ؟

کنکاش لحظه ها در گیرند با آرزوها عمر هم می گذرد مهلتی نیست بر سر آرزوها

پس آروزها همه واهی اند در برابر کنکاش لحظه ها

این آرزوها در برابر کنکاش لحظه ها روزی فانی می شوند

پس این همه آرزو همه واهی اند در این سرای هستی بی وقت

خوشا آن دل که آرزوش رخت بربستن از این فانی کده است .

خوشا آن دل که خوش نباشد بر لحظه های آرزوها

خوشا آن دل که سبک کند خود را  از هستی بی وقت

خوشا آن دل که همان آرزوی رسیدن به بی هستی را سر دهد از این دنیای هستی بی هست

رخت بر بندد چشم بر بندد و با بالی سبک پرگشاید سوی هستی مطلق

و سلام بر هستی مطلق

وسلام بر صاحب هستی مطلق

و سلام بر او ...

و سلام بر او ...

و سلام بر او ...

و سلام بر او ...

و ....

مطمئنم دیگر عاشق نخواهم شد

 Animated wallpaper, screensaver 240x320 for cellphone

خواستی بیا و مرا ببین

من همچنان پشت نگاه پنجره

پشت دلواپسی دل

پشت قاب انتظار

آمدنت را به تماشا نشسته ام

خواستی بیا

نگران نباش

خواستی بیا نترس ماندن را

اگر هم آمدی

نگران نیستم

زیرا در این قلب شکسته پر آهم

جایی مامنی نخواهی یافت

نه تنها تو

نه تنها هیچ عشق دیگر

هیچ زیبایی

آنچنان غبار بر این شیشه پنجره استوار است

آنچنان این غم لعنتی بر دیوار قلب نرم فشار دارد

می ترسم نرم نرم قلب نازکم را بشکافد

و دیوار سخت خود را جایگزین این تن نهیف قلبم کند

ولی نه غمگین نیستم

نه دیگر نگران نیستم

دیگر هیچ تشویشی ندارم

مطمئنم دیگر عاشق نخواهم شد

مطمئنم دیگر دوست نخواهم ذاشت

شادم دوست نخواهم داشت زیبایی ها

شادم و شادم دیگر فریب زیبایی را نخواهم خورد

زیرا همه زیبایی ها همه خوبیها همه و همه دلربایند

من که دل ندارم

مدت ها مدیدی است

غم آمد

غم رفت

ولی غم تنها نرفت

غم قلب مرا هم برد

نه ...

شاید روزی غم دلش سوخت

دلش سوخت ؟

آری شاید غم هم دل داشت

شاید دلش سوخت و قلب مرا پس آورد