باز هم آمدم
بعد از مدتهای مدیدی آمدم سری به صندوقچه اسرارم بزنم
آنچنان سر به مهر است که هر چه نوشته ام مانده و کسی نیز سری به آن نزده است
وسلام بر عشق
نجا که دلها آرام خواهد گرفت به نور عشق
آنجا که دوریی و نفاق معنی ندارد
آنجا کجاست
من آنجا را می خواهم
قلبم را در دستم می گیرم
قلبم را برایش می بخشم
قلب مهربانم را برایش هدیه می دهم
تنها قلبم را برایش هدیه می دهم
تنها ی تنها شدم قلبم را برایش بخشیدم
قلبم را دادم شاید قلب مهربانم
شاید قلب رئوفم دل سنگش را به رحم آورد
شاید بداند می توان دوست داشت زیبایی ها را
شاید ....